
ن : نیلوفر

ت : پنج شنبه 15 اسفند 1392

ز : 11:45
|
+

خسته ام همین ....
همین که نه
ی خورده کلافم
بگی نگی هم غم وجودمو گرفته
ی خورده داغونم " همین " ...
درد تمومه وجودمو گرفته
دلتنگی .....
کدومشو طاقت بیارم؟
درد یا دلتنگی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اما.......
منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم
در چشمانت خیره شوم
دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم
منتظر لحظه ای هستم که در کنارت بنشینم
سر رو شونه هایت بگذارم....
از عشق تو.....از داشتن تو... اشک شوق ریزم
منتظر لحظه ی مقدسی هستم که تو را در آغوش بگیرم
بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم
آری من تو را دوست دارم
وبا تمام وجود قلبم و عشقم را به تو هدیه کنم
وعاشقانه تو را می ستایم

نظرات شما عزیزان: